فهرست مطالب

تعلیم و تربیت - سال سی و هفتم شماره 2 (پیاپی 146، تابستان 1400)

فصلنامه تعلیم و تربیت
سال سی و هفتم شماره 2 (پیاپی 146، تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/06/31
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید هدایت سجادی* صفحات 7-26

    هدف از این مقاله ارایه چارچوبی نظری در به کارگیری تاریخ و فلسفه علم در آموزش علوم از سه منظر دانش، مهارت و نگرش است که با توجه به اهداف استاندارد آموزش علوم می تواند زمینه لازم را برای درک و شناخت بهتر این اهداف و تحقق بخشیدن به آنها فراهم کند. حاصل این پژوهش صورتبندی برخی اصول راهنمای ایجابی و سلبی دربه کارگیری علم شناسی در آموزش علوم  است که چارچوب نظری موردنظر را فراهم می کنند. همچنین نشان میدهد که از منظر دانشی، تاریخ و فلسفه علم می تواند شناختی دقیق تر از چیستی علم، روش و فرایندهای علمی برای فراگیرندگان فراهم کند. از منظر مهارتی، مبتنی بر دانش صحیح درباره علم و روش های آن، مهارت علم ورزی و دانشمند گونه عمل کردن دربرابر مسایل و چالشهای متفاوت را می تواند فراهم کند. ازمنظر نگرشی، تاریخ و فلسفه علم می تواند نگرشی دقیق تر در زمینه علم و جهان بینی ناشی از آن، حدود و ثغور علم و نیز معضلات و مسایل آن فراهم کند. اساسا شناخت و درک درست چیستی علم و پرورش مهارتهای فرایندی و علم ورزی، خود از اهداف مهم آموزش علوم است که مستلزم به کارگیری علم شناسی است. در نهایت، با توجه به انفکاک ناپذیری علم شناسی از آموزش علوم و امکان شکل گیری دیدگاهی غیردقیق و نامنسجم درباره علم و ایجاد کج فهمی درباره آن، آموزش علم شناسی در مقاطع متوسطه و دانشگاهی، به ویژه آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت معلمان دروس علوم تجربی ضروری می نماید.

    کلیدواژگان: علم شناسی، تاریخ و فلسفه علم، آموزش علوم، ماهیت علم، برنامه درسی، چارچوب نظری
  • یوسف مهدوی نسب*، هاشم فردانش، ابراهیم طلایی، جواد حاتمی صفحات 27-48

    هدف این پژوهش ارایه الگوی طراحی بازیهای آموزشی و بررسی تاثیر بازیهای آموزشی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان است. روش پژوهش طراحی پژوهی است. با توجه به روش طراحی پژوهی و بر اساس بررسی پیشینه و تحلیل محتوای پژوهشهای پیشین، چارچوب کلی الگوی طراحی بازیهای آموزشی تعیین شده و بازی آموزشی درس همسایگان ایران طراحی شده است. این بازی را متخصصان علوم تربیتی و شماری از معلمان بازبینی و تایید و در یکی از کلاسهای پنجم به مدت پنج جلسه اجرا کرده اند. با توجه به بازخوردهای دریافتی از معلمان و دانش آموزان و فرایند انجام دادن کار، الگوی طراحی بازی آموزشی و بازی اجرا شده مورد بازبینی قرار گرفت و مجددا پژوهش به مدت پنج جلسه روی 64 نفر از دانش آموزان کلاس پنجمی که نمونه پژوهش بودند، اجرا شد و روش آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. روایی آزمون بررسی و تایید شد و برای بررسی میزان پایایی از روش کودرریچاردسون استفاده شد و مقدار پایایی 0/73 بود. پس از آن در گروه آزمایش روش بازی و در گروه دیگر محتوای درسی مبتنی بر الگوی سازنده گرایی ارایه شد. آزمون یادگیری در دو گروه اجرا شد و یک سال بعد آزمون یادداری نیز اجرا شد. یافته ها نشان دادند که دانش آموزان گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان گروه کنترل مطالب را یاد گرفته اند و در آزمون یادداری نیز عملکردی بهتر داشتند. همچنین عناصر و مراحل الگوی طراحی آموزشی بازی ارایه شد.

    کلیدواژگان: الگوی طراحی بازیهای آموزشی، بازی گونه سازی آموزش، طراحی آموزشی بازی، بازی آموزی
  • محمود تلخابی*، نادر صفائی راد صفحات 49-66

    در آموزش تلفیقی برای خلق فرصت یادگیری میان مفاهیم و موضوعات پیوند معناداری ایجاد می شود تا یادگیرندگان با رویکرد چندگانه با موضوعات و مفاهیم مواجه شوند. هدف این مقاله تلفیق مفاهیم درسی خواندن و علوم اجتماعی در دوره ابتدایی است تا دانش آموزان بتوانند مفاهیم را در ارتباط با یکدیگر و به عنوان یک کل منسجم و یکپارچه دریابند. ما در زندگی واقعی با مسایل و موقعیتهایی روبه رو می شویم که حل آنها نیازمند درک یکپارچه علوم گوناگون است و به نظر می رسد آموزش تلفیقی به حل این مسایل کمک بسیار خواهد کرد. طراحی فعالیتهای تلفیقی با به کارگیری روش کیفی انجام شد که در آنها مفاهیم علوم اجتماعی و خواندن ترکیب شده است. این فعالیتها از طریق گروه کانونی اعتباربخشی شدند. گروه کانونی شورای مرکزی کشوری راهبران آموزشی بودند که شمار آنان ده نفر بود. نتایج پژوهش نشان داد که با شناسایی اهداف هر درس و توجه به استانداردهای طراحی فعالیت تلفیقی، می توان با کشف ارتباطات طولی و عرضی محتواهای آموزشی رشته های متفاوت، به طراحی فعالیتهای تلفیقی میان مطالعات اجتماعی و خواندن پرداخت. فعالیتهای تلفیقی طراحی شده، پیش از اجرا در کلاس درس با نظر کارشناسان دارای تجارب علمی و عملی تدریس در کلاسهای چندپایه، اصلاح و بهسازی شدند. بنابراین، با ایجاد فرصتهای عملی برای یکپارچه سازی مفاهیم میان- رشته ای، معلمان می توانند زمینه یادگیری عمیق، پایدار و مرتبط با زندگی واقعی دانش آموزان و تجربه یادگیری لذت بخش و زمینه تغییر نگرش در دانش آموزان را فراهم سازند. از این طریق می توان انتظار داشت که مدرسه و یادگیری برای دانش آموزان جذاب و برانگیزاننده شود.

    کلیدواژگان: آموزش تلفیقی، فعالیت یاددهی- یادگیری، کلاس چندپایه، مطالعات اجتماعی، خواندن
  • احمدرضا اقتصادی رودی*، راحله حسینی صفحات 67-84

    روش آموزش فعالیت - محور گونه ای از رویکرد ارتباطی آموزش زبان است که در سطح دنیا مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش به بررسی و مقایسه آگاهی و دانش معلمان زبان انگلیسی ایرانی از اصول آموزش فعالیت - محور و رویکرد آنان نسبت به این روش و کاربردی بودن این روش در مدارس ایران قبل و بعد از تغییر برنامه درسی می پردازد. داده های پژوهش در دو مرحله قبل از تغییر برنامه درسی و بعد از آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته اعتبارسازی شده گرد آوری و با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس و مربع کای تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که تنها قبل از تغییر برنامه درسی میان آگاهی و رویکرد معلمان زبان مدارس و موسسات آموزش زبان نسبت به آموزش فعالیت - محور و قابلیت اجرای آن تفاوت معنادار وجود داشته است. اما معلمان مدارس در هر دو مرحله پژوهش، کمبود زمان، کلاسهای شلوغ، ناهمگن بودن سطح زبانی دانش آموزان و ضعف بسندگی دانش زبانی معلمان و کتابهای درسی را از عوامل بازدارنده اجرای روش آموزش فعالیت- محور بیان کرده اند. نتایج آزمون مربع کای برای مقایسه دلایل عدم کاربرد روش آموزش فعالیت - محور قبل و بعد از تغییر برنامه درسی نشان می دهد کتاب درسی تنها عاملی است که تفاوتی معنادار را میان دو گروه نشان می دهد.  به عبارت دیگر، گرچه بعد از تغییر برنامه درسی آگاهی معلمان از اصول آموزش فعالیت- محور افزایش یافته و کتاب درسی نیز برای اجرای این روش مناسب تر شده است، عوامل متعدد دیگری نیازمند توجه بیشترند.

    کلیدواژگان: روش آموزش فعالیت- محور، آگاهی، رویکرد، قابلیت اجرا
  • مرادعلی رضایی ورمزیار *، اسماعیل سعدی پور، صغری ابراهیمی قوام، علی دلاور صفحات 85-108

    هدف پژوهش حاضر، طراحی و ارزیابی الگویی ساختاری از متغیرهای اجتماعی و فردی موثر بر درگیری تحصیلی بود. به این منظور 511 دانش آموز سال سوم دبیرستانهای شهر همدان (256 پسر و 255 دختر) در سال تحصیلی96- 1395 به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. آنها به پرسشنامه های حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دالم، زیمت و فارلی، 1988)، پروفایل سرمایه های تحولی (بنیاد پژوهشی مینه سوتا، 2005)، سرمایه روان شناختی (لوتانز، آوولیو، آوی و نورمن، 2007)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و درگیری تحصیلی سالملا- آرو و آپادایا (2012) پاسخ دادند. برای آزمودن الگوی پیشنهادی پژوهش، از روش الگویابی معادلات ساختاری، با تبعیت از رویکرد دومرحله ای اندرسون و گربینگ استفاده شد. الگوی پیشنهادی درگیری تحصیلی در جامعه پژوهش برازنده بود (1/87 = X2/DF=0/004 ،MSEA). تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اثر حمایت اجتماعی ادراک شده بر درگیری تحصیلی بیش از آنکه مستقیم باشد، غیرمستقیم است. بنابراین، سرمایه های تحولی، سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی میانجیگرهای کامل و تقویت کننده میان حمایت اجتماعی ادراک شده و درگیری تحصیلی اند. در این میان، نقش میانجیگر بهزیستی روان شناختی به عنوان متغیر سطح دوم، از طریق سرمایه های تحولی و سرمایه روان شناختی بر درگیری تحصیلی تایید نشده است. درنهایت مقادیر مجذور همبستگیهای چندگانه(R2) برای توابع ساختاری نشان داد که این الگو 37 درصد از واریانس درگیری تحصیلی را تبیین می کند. نتیجه اینکه، با افزایش حمایتهای اجتماعی ادراک شده می توان میزان سرمایه های تحولی، سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را بهبود بخشید تا این عوامل در کنار یکدیگر شرایط ایجاد درگیری تحصیلی را برای آنان فراهم سازند.

    کلیدواژگان: حمایت اجتماعی ادراک شده، سرمایه های تحولی، سرمایه روان شناختی، بهزیستی روان شناختی، درگیری تحصیلی
  • کریم سواری*، فاطمه فرزادی صفحات 109-126

    پژوهشها نشان می دهند که معلمان در محیطهای آموزشی، اغلب انواعی از هیجانهای مثبت مانند لذت، شادی، شور، گرمی و محبت و هیجانهای منفی مانند خشم و ناکامی، غرور، خشم، سرخوردگی، اضطراب و گناه را تجربه می کنند. هیجانهای مثبت سبب رشد رویکردهای آموزشی انعطاف پذیرو هیجانهای منفی سبب تضعیف آنها می شوند. در پژوهش حاضر، نقش هیجانهای مثبت و منفی معلمان در رویکردشان به آموزش مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش همه معلمان دوره ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش اهواز بوده که از میان آنها 132 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه هیجانهای معلم ساخته چن (2016) و رویکردهای آموزشی محقق ساخته (1398) استفاده شده است. طرح پژوهش همبستگی است. نتایج مطالعه نشان داده که میان هیجانهای مثبت معلمان و رویکردهای آموزشی ارتباط مثبت و میان هیجانهای منفی و رویکردهای آموزشی ارتباط منفی معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که از میان هیجانهای مثبت و منفی فقط هیجان عشق توانست رویکرد آموزشی دانش آموز- محوری را پیش بینی کند، درحالی که همه هیجانهای مثبت و منفی توانستند رویکردهای انتقال دانش به دانش آموز و تعامل معلم- دانش آموز را پیش بینی کنند. اهتمام به هیجانهای مثبت، به ویژه عشق در رویکرد دانش آموز- محوری و انتقال دانش به دانش آموز و تعامل معلم- دانش آموز به هنگام آموزش ضروری است.

    کلیدواژگان: هیجانهای مثبت و منفی، رویکردهای آموزشی
  • هادی برابری، بهاره آروین* صفحات 127-146

    آرزوهای تحصیلی و شغلی دانش آموزان متاثر از محیطهای اجتماعی اند و بر  وضعیت فعلی و دورنمای تحصیلی و شغلی آنها تاثیر می گذارند، از این رو شاخص مهمی برای ارزیابی نابرابریهای تحصیلی و شغلی به حساب می آیند. هدف از این پژوهش، شناخت آرزوهای تحصیلی و شغلی دانش آموزان زاهدان و تهران به منظور مقایسه سطح و نوع این آرزوهاست. برای دستیابی به این هدف نمونه ای با حجم 300 نفر (150 دانش آموز پایه یازدهم زاهدان و 150 دانش آموز پایه یازدهم تهران) از طریق نمونه گیری خوشه ای با کنترل متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سن و جنس انتخاب شد و پرسشنامه محقق ساخته آرزوهای تحصیلی و شغلی میان آنها توزیع شد. یافته های پژوهش نشان دادند که آرزوهای تحصیلی دانش آموزان زاهدان به جز بحث تنوع و میزان مشخص بودن، تفاوت چندانی با آرزوهای تحصیلی دانش آموزان تهران ندارد، ولی این آرزوهای تحصیلی بالا نتوانسته اند موقعیتهای شغلی آرزویی متناسب با خود را ایجاد کنند، درحالی که این تناسب آرزویی برای دانش آموزان تهرانی کاملا مشهود است. در زمینه آرزوهای شغلی، تفاوت معنادار میان آرزوهای دانش آموزان زاهدان و تهران هم از لحاظ نوع و هم از لحاظ سطح آرزوها وجود دارد و آرزوهای شغلی دانش آموزان تهران متنوع تر و مشخص ترند و سمت و سوی غالب این آرزوها، ناظر بر مشاغل با منزلت و درآمد بالاست. نتیجه آنکه در مقایسه آرزوهای دانش آموزان زاهدان و تهران آنچه اهمیت دارد و از آن می توان به منزله شاخص نابرابری یاد کرد نه ترجیح دانش آموزان برای حضور در دانشگاه ها و مقاطع تحصیلی بالاتر  بلکه نوع رشته و نوع شغل آرزویی آنهاست.

    کلیدواژگان: آرزوها، آرزوهای شغلی، آرزوهای تحصیلی، نابرابری تحصیلی، نابرابری شغلی
  • محمدتقی نظرپور*، احمد حیدری، سید مرتضی سرمدی صفحات 147-176

    در سالهای اخیر مقوله آموزش و پرورش بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشهای این عرصه، درصدد ارایه اصول طراحی بهینه در فضاهای آموزشی هستند تا آموزش محیط- محور، اجتماع- محور و دانش آموز- محور (به منزله دستاورد آموزش و پرورش نوین) جایگزین آموزش معلم- محور شود. به این منظور از طریق روش تحقیق ترکیبی، شامل روش چیدمان فضایی و استدلال منطقی سه گونه محیط تعلیم و تربیت رایج در گذر زمان تحلیل شدند. در گونه اول دو مدرسه خطی البرز و فیروز بهرام، در گونه دوم، مدرسه های درونگرای خان شیراز و غیاثیه خرگرد و در گونه سوم، مسجد مدرسه های آقابزرگ کاشان و صالحیه قزوین برای مقایسه انتخاب شدند. از این رو ارتباط کلاس و فضای بیرونی، دسترسی، عرصه  بندی بصری و فیزیکی، انعطا ف پذیری و خوانایی فضای آموزشی با تحلیل گراف نمایانی، گا م متریک و گام پیمایشی (عمق قابل پیمایش) در روش چیدمان فضایی سنجش و سپس به تحلیل تعامل فضای آموزشی (کلاس) و فضای بیرون از طریق مدلهای ارتباط فضایی راش، گروتر، مظفر و میرمرادی اقدام شده است. تناسبات حیاط در نمونه های مطالعاتی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های مقاله حاضر به صورت ارایه دو الگوی پیکره بندی فضایی در بناهای آموزشی آینده مطرح شد. هدف این مدلها، رعایت اکثر نقاط قوت چیدمانی در بناهای آموزشی معاصر و سنتی بوده و سعی شده است که با تمرکز بر محیط پیرامون دانش آموزان، مجموعه ای خوانا، دسترس پذیر، طبیعت گرا، فضاهای انعطاف پذیرو عرصه بندی بصری و فیزیکی ایده آل را برای کلاس فراهم آورد.

    کلیدواژگان: مدرسه، پیکره بندی فضایی، تعلیم و تربیت، فضای عمومی، فضای آموزشی
|
  • S. H. Sajjaadi* Pages 7-26

    To help improve the teaching and learning of Science, it is assumed that the knowledge of Science history and philosophy can help and all needed is a theoretical framework for doing so, to which this paper is addressed. It is further assumed that using the knowledge of history and philosophy of Science can not only help with the cognitive aspects of teaching and learning science, but it improves the affective and behavioral aspects of these undertakings as well. Not only the learners’ knowledge of what Science and its methods are improves, but once they know what true science is, their skills improve too, and they start behaving like a true scientist. The attitude and the world view of the learners also improve once they become aware of the history and philosophy of Science. Given the inseparability of history and philosophy of Science from Science and its teaching, it is necessary to cover these areas within high school and university curricula in order to prevent any misunderstanding of Science and formation of inexact and non-cohesive views in this regard.

    Keywords: history, philosophy of Science, teaching Science, nature of science, curriculum, theoretical framework
  • Y. Mahdavinasab*, H. Fardaanesh, E. Talaa’Ee, J. Haatami Pages 27-48

    In order to present practitioners with a model for designing learning games and demonstrating its use and effectiveness, based on previous research, a general framework for designing learning games was identified and then utilized to design and construct a game for learning the “Iran Neighbors” lesson. The constructed game was deemed as useful when reviewed by a number of teachers and educators, and experimentally used for a period of five weeks at the fifth grade level. Based on the feedback given by both teachers and students, both the model and the constructed game were improved and reutilized in an experiment with two groups of fifth graders. One group used the developed game while the other learned the lesson with the current approach which claims to be constructivist. Pre- and post-tests comparisons of the two groups indicate a significant effect of using the learning game. This difference was maintained in a follow-up assessment a year later.

    Keywords: learning games design model, teaching as game, instructional design in a game, game learning
  • M. Talkhaabi *, N. Safaa’Ee Raad Pages 49-66

    In integrative teaching establishing a meaningful connection between different concepts and subjects is a way of creating a learning opportunity. Integrating the basic concepts in Reading with those in Social Studies in elementary school can help students better understand the concepts and their relationships. In real life we encounter issues and situations that require an integrative understanding of different sciences in order to be dealt with successfully. Integrative teaching can be of help in such situations. In this project integrative activities were designed using concepts in Reading and Social Studies, and then validated by a focus group of 10 educational leaders. Findings show that with identification of objectives in each lesson, and considering the standards of designing integrative activities, the discovery of interconnections between different educational contents can lead to integrative activities in any areas such as Reading and Social Studies lessons. The designed activities were initially reviewed by a team of experts in multi-grade teaching, and then reconstructed based on the feedback given by the team. Through such an approach it can be expected that school and learning become attractive and motivating for students.

    Keywords: integrative teaching, teaching-learning activity, multi-grade classrooms, social studies, reading
  • A. R. Eghtesaadi Roodi, Ph.D.*, R. Hosaynee Pages 67-84

    Task-based method of teaching is a type of communicative approach to language teaching all over the world. However, the success of its use depends on teachers’ awareness and approach, and the curriculum in use. To explore these factors in Iran, wherein the curriculum was recently changed, a group of English teachers from schools and centers for language learning was given a questionnaire both before and after the curriculum change. Data analyses revealed that with the old curriculum there was a significant difference between teachers’ knowledge and use of task-based approach. However, at both stages, school teachers considered shortage of time, crowded classrooms, uneven level of language knowledge among learners, and the weaknesses of both teachers and textbooks as the main impediments on the way of using the task-based approach. In other words, although the improvements in textbooks following the curriculum change has led to better understanding of teachers, many other factors remain to be addressed before the use of this approach would bear the desired fruit.

    Keywords: task-based method of teaching, awareness, approach, applicability
  • M. A. Rezaa’Ee Varmazyaar *, E. Sa’Dipoor, S. Ebraahimi Ghavaam, A. Delaavar Pages 85-108

    To help with the improvement of academic engagement, a structural model incorporating social and individual variables was deemed necessary. Hence, such a model was designed and evaluated with the help of a cluster sample of 511 high school juniors in Hamedan. A battery of questionnaires was used to collect data. The Anderson & Gerbing’s two- step approach was used to define the proposed structural model. This model well fitted the research population (X2/DF= 0.004, MSEA=1.87). Data analyses revealed that the effect of perceived social support on academic engagement is more indirect than direct, as it was assumed. Hence, developmental and psychological capitals, as well as psychological well-being are supportive mediators, although the role of psychological well-being as a second level variable, was not confirmed. All in all, the model explains 37% of the variance in academic engagement. It is thus concluded that increasing perceived social support can improve developmental and psychological capitals, and psychological well-being, leading to improved academic engagement.

    Keywords: perceived social support, developmental capitals, psychological capitals, psychological well-being, academic engagement
  • K. Sevaari*, F. Farzaadi Pages 109-126

    Previous research shows that positive and negative affects experienced by teachers lead to different approaches to teaching on their part. Those demonstrating positive affects, such as joy, enjoyment, warmth, and love more often utilize flexible approaches whereas those who more often experience negative affects use such approaches less frequently. To explore this issue among Ahvazi teachers, a group of 132 volunteer elementary school teachers in District one was given two questionnaires on affects and approaches. The correlation between the two sets of scores obtained indicates the existence of predicted relationship, as those with positive affects use more flexible approaches. From among positive affects only love could predict the use of student-centered approach to teaching. It is, hence, recommended that the positive affects, especially love, be the focus of teaching in all approaches to teaching.

    Keywords: positive, negative affects, approaches to teaching
  • H. Baraabari, B. Aarvin * Pages 127-146

    Educational and occupational aspirations are affected by the social settings and impact both present conditions and future educational and occupational outlooks; hence are an index of inequality in those areas. To explore the extent of such possible phenomenon between Tehran and Zahedan, two cluster samples of 150 eleventh graders from each of the two cities were given a questionnaire on those two subjects. Findings show no difference between educational aspirations of the two groups except for their clarity and diversity. However, for the students from Zahedan, unlike those from Tehran, the high educational aspirations are not accompanied by occupational opportunities wished. As for the occupational aspirations, a significant difference was observed among the two groups as to both type and the level of aspirations. Tehrani students’ aspirations are more diverse and are mostly set at high status and income jobs. What seems significant, and indicative of inequality, is the difference between the educational fields and the type of jobs wished.

    Keywords: aspirations, occupational aspirations, educational aspirations, academic inequality, occupational inequality
  • M. T. Nazarpoor *, A. Heydari, S. M. Sarmadi Pages 147-176

    Recent research in education are focused on optimal designs for educational spaces in order to make them compatible with the contemporary socio-environmentally friendly concept of education. Accordingly, three major types of educational spaces are defined: linear (like Alborz and Firooz Bahram), introspective (such as Khan School in Shiraz and Khargerd Ghiasieh School), and religious (the likes of Agha Bozorg in Kashan and Salehiyeh in Qazvin). In comparing these three types of spaces, the relationship between classroom and external space, accessibility, physical and visual configuration, flexibility, and compatibility of educational space with the features of the special arrangement were measured and then analyzed in terms of the interaction between classroom and external space using appropriate models. The results have led to two models for special configuration in educational buildings in the future. The main feature of these models has been the maintenance of the strengths of both traditional and contemporary buildings in order to provide students with a flexible, accessible, nature-oriented, and visually appropriate environment.

    Keywords: school, special configuration, education, public space, educational space